گروه انسانهای سبز: غیر سیاسی، دولتی، مذهبی و قومی " غرامت جنگ حق ماست "

هدف: اعتراض به فقر، بی عدالتی، تبعیض انسانی، جنگ، کشتار انسانهای بیگناه و گسترش فعالیتهای انساندوستانه، تاریخی و زیست محیطی

گروه انسانهای سبز: غیر سیاسی، دولتی، مذهبی و قومی " غرامت جنگ حق ماست "

هدف: اعتراض به فقر، بی عدالتی، تبعیض انسانی، جنگ، کشتار انسانهای بیگناه و گسترش فعالیتهای انساندوستانه، تاریخی و زیست محیطی

اساطیر کیش مهر

مهر، بزرگ ایزد آریایی که نماد نور و فروغ خورشید، یاور جنگجویان راستین و خدای عهد و پیمان بوده، پس از مهاجرت آریاییان به ایران و هند جایگاه ویژه ای داشت چنانکه در هندوستان در کنار سایر خدایان بود و نزد ایرانیان ستایش میشد و مقام والایی داشت

کیش مهر (میثره) چیست؟

مهر، بزرگ ایزد آریایی که نماد نور و فروغ خورشید، یاور جنگجویان راستین و خدای عهد و پیمان بوده، پس از مهاجرت آریاییان به ایران و هند جایگاه ویژه ای داشت چنانکه در هندوستان در کنار سایر خدایان بود و نزد ایرانیان ستایش میشد و مقام والایی داشت.

پس از ظهور زرتشت، میترا خدای خورشید یار و یاور اهورامزدا شد که همراه با آناهیتا ایزدبانوی باروری و آب های پاک همواره در دین زرتشت به حیات خویش ادامه داد. در دوران اسلامی نیز کیش مهر به گونه ای دیگر در تفکر و فرهنگ و رسوم جدید دگردیسی کرد که تاکنون شاهد آن هستیم.

مهرپرستی در دوران اشکانی و ساسانی به دیار غرب رفته و حدود 5 قرن آیین رسمی امپراطوری روم شد و تأثیری که بر فرهنگ و هنر مسیحی گذاشت تاکنون برجاست.

آیین مهر مهر آیینی سرشار از نمادهاست و دینی که با نجوم و ستارهشناسی در ارتباط است. خدا نماد آسمانی بوده و نمادهای عنصری، حیوانی و گیاهی نیز وجود داشته که مهر هم از این قاعده مستثنی نبوده است. معمولاً نماد زمینی مهر

جوانی ورزیده و زیبا و نماد آسمانی آن خورشید، نماد گیاهی گل آفتابگردان، نماد حیوانی شیر، نماد فلزی طلا و نماد رنگین آن قرمز است. میترا در نقش برجسته های اروپایی با شنل قرمز ظاهر شده است. بعدها این رنگ قرمز بر شنل حضرت مریم (س) و عیسی (ع) ظاهر می شود و در فرهنگ و هنر مسیحی رنگ سرخ به واسطۀ پیشینۀ آن در آیین مهر جایگاهی ویژه می یابد؛ چنانکه لباس روحانیون مسیحی در برخی از مراسم سرخ است.

رنگ طلایی و استفاده از طلا و فلزات طلایی نیز به همین منوال در هنر و معماری مسیحی آشکار است. شیر نماد قدرت و سلطنت و شکوه و جلال نیز از این آیین به مسیحیت راه یافته و در ایران باستان و حتی تا دورۀ قاجار و پهلوی نماد ویژۀ قدرت و شوکت بوده تا جاییکه آرم پرچم ایران نیز شیر و خورشید بود. در دوران اسلامی حضرت علی (ع) لقب شیر خدا یافته و در تصاویر با شمشیر (ذوالفقار)، خورشید و شیر دیده می شود.

کیش مهر در ایران و هند

از زمان های بسیار دور و هنگام مهاجرت اقوام آریایی به سوی هند و ایران، نیایش مهر آغاز شد. قرن ها پیش در آیین دین زرتشت، میترا، ایزد راستی، روشنایی، عهد، پیمان و برپادارندۀ آبادانی و داور روز واپسین، نزد ایرانیان جایگاه ویژه داشت.

زرتشت پیامبر ایرانی در آیین خود اهورامزدا را هستی بخش یکتا و آفریدگار جهان دانست و مهر ایزد مقرب در تاریخ اساطیری ایران از جایگاه ویژه ای برخوردار شد و بسیاری از رسوم و آداب میترایی در دین زرتشت تداوم یافت. ادامۀ مهرپرستی در دوران تاریخی بین اقوام ماد، هخامنشی، پارت، ساسانی و حتی سلسله های محلی ایران به وضوح آشکار است.

در هند باستان این خدا که نامش به صورت میترَه «دوستی» یا «پیمان» می آید، معمولا همراه با خدای دیگری به نام وَرُونَه «سخن راست»، به صورت ترکیب «میترَه - وَرُونه»، به یاری خوانده می شد. این دو غالبا با عباراتی خاص انسان توصیف می گردند و هر دو با هم برگردونه درخشان خود که ساز و برگش همچون گردونه های زمینی است، سوار هستند و در اقامتگاهی زرین که هزار ستون و هزار در دارد، اقامت دارند. اما با وجود این تصویرپردازی، هیچ افسانه و اسطوره ای درباره آنان ذکر نشده و تصویرپردازی فقط برای ترسیم خصوصیت این دو شخصیت به کار رفته است.

میترَه و وَرُونه به صورت فرمانروایان کیهانی توصیف شده اند که نظم را در جهان خدایان و آدمیان برقرار میکنند، زیرا «پیمان» و «سخن راست» اساس تمامی زندگی نظام یافته در گیهان، در دین و جامعه است. با مراعات «پیمان» مردمان با هم پیوستگی می یابند و دروغ مغلوب می گردد و اجرای معتقدانه وظایف مرتبط با مناسک موجب می شود که خورشید بتابد و باران ببارد.

در ایران سرود مختص مهر = مهریشت را در دست داریم. این سرود را، به صورتی که اکنون برجای مانده است، معمولا متعلق به تاریخی در حدود ۴۵۰ ق.م. می دانند، گرچه مطالب آن بسیار قدیمی تر از این زمان است. مهر، مانند میترَه در هند، کاخی دارد که آن را آفریدگار ساخته است و در آن «نه شب وجود دارد و نه تاریکی، نه باد سرد و نه باد گرم، نه بیماری مرگ آور و نه پلیدی که خدایان شریر آنها را آفریده اند».

مهر در گردونه خویش که چهار اسب سفید نامیرا آن را می کشند و نعل آنها از زر و سیم است، به پیش می راند.

«او نخستین خدای مافوق الطبیعه ای (= مینویی) است که پیشاپیش خورشید نامیرای تیز اسب از این سر به آن سر هّرا میرسد... نخستین (خدایی) است که قله های زیبای زرگون را فرا می گیرد و از آنجا این نیرومندترین (خدایان) بر سراسر سرزمینی که ایرانیان در آن جایگزین هستند، نظارت دارد.»

در ایران، تصویر پردازی اساطیری تنها به این منظور به کار گرفته شده است که شخصیت خدای «عهد و پیمان» را نمایان سازد و همین گونه تصویرپردازی را در هند نیز می یابیم.

مهر کسی است که از «نظم» یا «راستی» محافظت می کند. اوست که بر دیوان دروغ می تازد و آنان را شکست می دهد، کسی است که چون پیمان مربوط به ادوار گوناگون تاریخ جهان به پایان رسد، به داوری می پردازد.

به سبب توجه مهر به «راستی»، این ایزد به داوری روان پس از مرگ می پردازد و گرز خود را هر روز سه بار بر بالای دوزخ می گرداند تا دیوان به گناهکاران عقوبتی بیش از آنچه سزاوار آنند، تحمیل نکنند.

یکی از دانشمندان که مدتی در میان زردشتیان زیسته است، شرح می دهد که یکی از مادران پارسی از اهالی کراچی که دریافته بود یکی از نوه هایش برای چیزهای جزئی دروغ می گوید، به او نصیحت می کرد که به یاد داشته باشد که مهر ناظر اوست و حقیقت را می داند.

در مهریشت این اندیشه که خدای پیمان «راستی» و «نظم» را حفظ می کند، با این تصویر پردازی بیان شده است:

«جنگجوی توانای نیرومند» با نیزه ای سیمین، زرهی زرین و شانه های ستبر، که سر خدایان شریر (= دیوان) و مردمان شریر را درهم می کوبد، و از پیش او روح مخرب ( = اهریمن)...، «خشم» بدخواه...، «کاهلی» دراز دست... و همه خدایان شریر مافوق الطبیعة ( = مینویی) ترسان به پس می گریزند.»

ایرانیان بالطبع ایران را سرزمین «پیمان» به شمار می آوردند و می دانیم که جنگجویان پیش از رفتن به جنگ با «کشورهای ضدمهر»، «بر یال های اسبانشان به درگاه مهر دعا می کنند» و یکی از تاریخ نویسان رومی روایت می کند که شاه ایران «پیش از رفتن به جنگ، همراه با سرداران و کارگزاران خویش همگی به گرداگرد صفوف مردان مسلح می گشتند و به خورشید و مهر و آتش مقدس جاویدان نماز می گزاردند.»

در دین زردشتی کنونی مهر نقش بسیار مهمی در مناسک دینی برعهده دارد. همه روحانیان در «در مهر» طی مراسمی رسما به حلقه روحانیان تشرف می یابند و در این مراسم به آنان گرز مهر به عنوان نمادی از وظائف آنان در نبرد با نیروهای شر اعطا می شود. مقدس ترین مناسک همه تحت حمایت او اجرا می شود و یکی از جشن های بزرگ که مهرگان نام دارد، جشنی است به افتخار «مهر، داور سرزمین ایران». این جشن هنوز در ایران (در میان زردشتیان) به مدت پنج روز همراه با شادمانی بسیار و با دلبستگی باطنی برگزار می گردد.

بعضی از دانشمندان معتقدند که این جنگجو و داور بزرگ در داوری و نبرد واپسین علیه شر نقش مهم تری از آنچه در نظر اول از متون برمی آید، برعهده داشته است. در تعدادی از متن های ایرانی به این نکته اشاره شده است، اما مشکل بتوان در این مورد به یقین رسید.

یکی از موارد محتمل درخور توجه که از آن اطلاع داریم از این قرار است: در دوران اولیه مسیحیت دو دسته پیشگویی یا غیب گویی که گمان می شود اصل ایرانی داشته اند، در باره منجی آینده رواج داشت. در هیچ یک از این دو مورد نام منجی ذکر نشده، اما محتمل است در هر دو مورد مهر شخصی باشد که در پس تصویر پردازی ها نهفته است. در یکی از پیشگویی ها سخن از ستاره ای در میان است که مغان را به محل تولد منجی در غاری بر قله کوهی رهنمون می شود. در صورتی که بتوان این پیشگویی را با داستان مغان در انجیل یکی دانست و به یقین تاریخ آن را تعیین کرد، شاید بتوان گفت که این پیشگویی ایرانی زمینه جالبی را برای داستان مغان فراهم آورده است.

در غیب گویی دیگری ظهور منجی در پایان جهان پیشگویی شده است که با خود آتش خواهد آورد تا بدکاران را نابود کند و پارسایان را نجات دهد. اگر این مطالب با مهر ارتباط داشته باشد، در این صورت به بُعد تازه و بسیار درخور توجهی در مورد شخصیت این خدا دست می یابیم.

کیش مهر در روم باستان

تا این جا به مهر در چارچوب افکار هندی و ایرانی نگریسته ایم. البته وی خدای رومی مهمی (Mithras) نیز بوده است. چگونه این چرخش طعنه آمیز تاریخ یکی از ستایش آمیز ترین خدایان ایرانی را به صورتی در آورد که یکی از محبوب ترین خدایان روم گردید، کشوری که دشمن اصلی ایران بود، مطلبی است که پژوهندگان سخت مشتاق دانستن آنند.

احتمالا پرستش این خدا از طریق ملتزمان بزرگان ایرانی در آسیای صغیر، ارمنستان، کاپادوکیه، کیلیکیه و پونتوس در غرب گسترش یافته است. اما مسئله این است که چگونه و در چه زمان. یکی از احتمالات دیدار تیرداد شاه ارمنستان از رم است. وی در سال ۶۶ م. به رم رفت تا تاج شاهی را از نرون دریافت کند. وی خطاب به امپراطور گفت:

« من به نزد شما آمده ام، گویی که به نزد خدای خود آمده ام تا شما را بپرستم، همان گونه که مهر را می پرستم و چنان خواهم بود که شما تصمیم بگیرید، زیرا شما «تقدیر » من و «بخت» من هستید.»

همچنین آورده اند که تیرداد نرون را به «محفل مغان» در طی مراسمی وارد ساخت که احتمالا اشاره به «ضیافت همگانی» مهری است. ممکن است که دیدار شاه ارمنستان از رم به همراهی گروه بزرگی از پیروانش، پرستش مهر را به همراه آورده باشد. شاید محتمل ترین توجیه در مورد «انتقال» این خدا، به استخدام در آوردن نیروهای امدادی مهرپرست آسیای صغیر در لژیونهای رومی باشد که بعدا در سراسر امپراطوری روم پراکنده شدند. اما هر زمان و به هرگونه که مهر به روم داخل شده باشد، در زمان کمودوس (۱۹۲ - ۱۸۰ م)، مهر پرستی یکی از بزرگ ترین آیین های این سرزمین بود و این موقعیت دیرزمانی دوام یافت.

مهر پرستی رومی شباهت ها و تفاوت های درخور توجهی با مهرپرستی ایرانی دارد. این تفاوت ها البته طبیعی است، زیرا انتقال آیین مهر به دنیای روم موجب گردید که این آیین در معرض نفوذها و عقاید تازه ای قرار گیرد.

در قرن دوم میلادی بسیاری از پیروان آیین های هلنی و مصری وجود داشته اند. اینان چون به کیش مهر می پیوستند، طبعا بایستی اندیشه های پرباری از زمینه های گوناگون فکری خویش را به همراه آورده باشند.

یکی از مهم ترین تفاوت های مهر پرستی رومی و آیین مهر ایرانی این است که در مهر پرستی رومی تقریبا هیچ متنی وجود ندارد، بلکه صدها نقوش برجسته در دست است، در حالی که در مورد مهر در ایران فقط یک نقش برجسته ولی متن های بسیاری موجود است. نشان دادن یک آیین و خصوصا یک مفهوم انتزاعی بر روی سنگ دشوار است و محتمل است که مهر پرستی رومی اسطوره های انتزاعی بیشتری از آنچه ما از این نقش ها در می یابیم، داشته است.

عموما چنین تفسیر می شود که نقوش برجسته رومی تصویری از زندگانی اولیه مهر (Mithras) است.

محققان برآنند که پیروان کیش مهر اعتقاد داشته اند که این خدا نه به صورت کودک بلکه همچون جوانی از صخره متولد می شود و نشانه هایی را که نمودار وظیفه اوست، با خود دارد: خنجری که با آن روزی گاو نر را خواهد کشت و مشعل آتشی که نماد نوری است که به جهان می آید و گاه کره ای که نماد فرمانروایی کیهانی اوست.

در هنگام تولد او دو تن مشعل دار یعنی کو تس و کوتا پتس، یا شبانانی همراه با رمه خویش، حضور دارند.

در یک مورد مهر بنا به درخواست پیروان خود، تیری به صخره ای می اندازد و از این طریق برای پیروان تشنه خویش آب فراهم می آورد.

تعدادی از نقوش برجسته مهر را سوار بر اسب که به شکار می رود و مار و شیری او را همراهی می کند، نشان می دهند. در بعضی از قاب بندهای کوچک سر مهر و پیروانش در میان درختی دیده می شوند که احتمالا در حال اختفا به سر می برند.

در صحنه های اصلی نقوش برجسته، ماجراهای این خدا با گاو نر به تصویر در آمده است. پیش از این که مهر گاو را بکشد، باید او را بگیرد و این کار را بسیار دشوار می بیند. مهر نخست موفق می شود که گاو نر را که در حال چراست، بگیرد. اما گاو نر خود را رها می سازد و خدا را به دنبال خود می کشد، تا اینکه سرانجام حیوان سخت خسته می شود و مهر می تواند او را دوباره بگیرد و به غار ببرد و در آنجا او را بکشد. غالبا کشتن گاو به معنی عمل آفرینش تعبیر شده است.

نیروهای خیر (که به صورت سگ مجسم شده اند) و نیروهای شر (که به صورت مار و کژدم مجسم گشته اند) بر سر سرچشمه حیات، یعنی خون و نطفه زندگی بخش گاو، می جنگند. اما پیروزی خیر در به دست آوردن زندگی که به صورت غله ای است که از دُم گاو قربانی شده ی محتضر سبز می شود، محقق می گردد. سرانجام مهر پیش از عروج خویش به عرش با «سُل» در آیین ضیافت همگانی شرکت می جوید که مراسم آن در پیرامون تن گاو نر برگزار می شود و این همان مناسکی است که مؤمنان آن را پیوسته در مناسک خود تقلید و اجرا می کنند.

تقریبا در همه کتاب ها اسطوره های مهر به همین گونه تفسیر شده است، با این همه، این تفسیر سؤالات بسیاری را مطرح می سازد و بعضی از جزئیات آن دقیق نیست. مثلا این استدلال که سگ و مار در صحنه های کشتن گاو نر باهم می جنگند، تفسیری تردید آمیز از نقوش برجسته است. می توان در این که مار واقعا نماد شر باشد تردید کرد، زیرا در صحنه های شکار، مار در کنار مهر به عنوان ملازم او می خزد. این نظر که سه سری که در درخت دیده میشوند، نمودار مهر و ملازمان اوست که در اختفا به سر می برند، سخت مبتنی بر حدس و گمان است و شاید تا حدی مضحک باشد. اما بیش از همه، می توان در باره کل فرضیه مربوط به زندگانی مهر تردید کرد.

در دین های هلنی درباره زندگانی خدایان داستان ها روایت شده است، اما ایرانیان در این مورد چنین روشی را نداشته اند. ایرانیان تصویر پردازی های اساطیری (و نه روایت های اساطیری) را به کار گرفته اند فقط به این منظور که مفاهیم انتزاعی را بیان کرده باشند.

گرچه افکار هلنی بر مهر پرستی تأثیر گذاشته است، اما ابداع سرگذشت زندگانی برای یک خدا، تغییری بسیار اساسی است و جای تردید است که چنین اتفاقی هرگز رخ داده باشد. در عوض، شاید این صحنه های گوناگون را باید تعبیری از مفاهیم انتزاعی به شمار آورد. مثلا مرد تیراندازی که موجب ایجاد باران می گردد به جای آن که شرح واقعه ای در زندگانی خدا باشد (یعنی نوعی «موسی در کیش مهر»)، می تواند بازگوکننده این عقیده باشد که مهر بخشنده باران است، همان عقیده ای که هندو ایرانیان بدان معتقد بوده اند، و تیر می تواند نمودار برق و طوفان، یعنی سرچشمه باروری باشد. بنابراین، این صحنه حادثه ای منفرد نیست، بلکه محتملاً نمادی از وظیفه مداوم «حیات بخشی» این خداست. صحنه های شکار را باید احتمالا نقش های مصوری از این خدا بدانیم که در جهان می تازد و به تعقیب همه کسانی می پردازد که با حقیقت به مخالفت برمی خیزند و نه فقط تصویری از سپری کردن «روزی خوش در جنگل»!

در آخرین تحلیل نمی توان به یقین گفت که کدامیک از این دو برداشت صحیح است. اما خواننده باید به هوش باشد که آنچه در نگاه اول به نظر می رسد که بازگویی حقیقی و ساده ای از یک اسطوره است، در حقیقت می تواند تفسیری باشد مبتنی بر گرایشی خاص یا حتی می تواند حدس محض باشد. این مطلب خصوصا در مورد مهرپرستی رومی حقیقت دارد.

با نظر افکندن به شکل خدایی که دارای سر شیر است و مجسمه های او در بسیاری از معابد مهری دیده می شود، می توان مسائلی را که در بازسازی اساطیر مهری وجود دارد، به بهترین نحوی تشریح کرد.

بعضی از دانشمندان بر آنند که این شکل نمودار اهریمن است که نام شیطان در دین زردشتی است. اینان اشاره می کنند که در معابد مهری خاص اهریمنیوس کتیبه هایی پیدا شده است و خصوصیت هراس انگیز مجسمه این استدلال را تأیید می کند.

اما دیگران بر آنند که این مجسمه نموداری از زروان یعنی وجود مطلق و پدر خیر وشر است و ویژگی هراس انگیز این مجسمه ها را از آن جا می دانند که «زمان» همه چیز را در خود فرو می برد. این دانشمندان این نکته را در تأیید استاد لالات خود می آورند که بعضی از اشکالی که سر شیر دارند، ظاهرشان مطلوب است و از این رو تا حدی شگفت می نماید که این شکل، اهریمن باشد. این بحث ها چه درست و چه خطا، نشان میدهد که وقتی برای ما دشوار است شکلی را نموداری از خدای بزرگ بدانیم یا اهریمن، بنابراین باید در کوشش خود در بازسازی اسطوره های این کیش بسیار احتیاط کنیم.

اما مشکلات بازسازی اسطوره های مهری هرچه باشد، مهر خدایی است که پرستش او در طی قرن ها و در بسیاری از کشورها گسترش داشته است. نمی دانیم که آیا این خدا با آیینی جداگانه و مشخص در ایران قدیم پرستیده می شده است یا نه، ولی به خوبی می دانیم که امروزه او شخصیتی محبوب دردین زردشتی است. مؤمنان در دهکده های ایران در روزهای جشن به زیارتگاه های مهر می روند و در آنجا آتش و شمع روشن می کنند و در طی نیایش های خود نثارهای کوچکی به این ایزد بزرگ که نگاهبان «راستی» و «نظم» و دشمن «دروغ» و نابودکننده ی «ناراستی» است، تقدیم می دارند.

مراحل تشرف به کیش مهر

تشرف به آیین مهر 7 مرحله دارد:

1- مرحلۀ کلاغ: کلاغ، خبررسان است و از طرف خورشید برای مهر پیام می آورد.

2- مرحلۀ نامزد : این مرحله شناختهشده نبوده است. نامزد مهری نقاب به صورت می زند و فکر می کند. همچنین سکوت از ویژگی های او است.

3- مرحلۀ سرباز : کسی که به این مرحله می رسد باید سرباز واقعی باشد، به خاطر وطن و انسانیت و اخلاقیات باید بجنگد. همچنین دو وظیفۀ بزرگ داشت. باید از چند پله از جمله بی خوابی، گرسنگی، گرما، سرما و ... می گذشته تا به اینجا برسد که از لحاظ بدنی کاملاً قوی و برای دریافت تاج مهر که بر سرش می گذاشتند آماده باشد.

4- مرحلۀ شیر: مرحله ای که سرباز قابلیت بدنی را نشان داده و قادر است در برابر سختی ها استقامت کند و همچون شیر قوی شود که از لحاظ اخلاقیات نیز مجهز به صفات نیک شده تا شیر مرد شود و صورتش را با نقاب شیر پوشانده یا داغ شیر بر چهره اش میزدند که به آنها در این مرحله شیرمرد و شیرزن می گفتند. اصطلاح شیربچه در مراتب پیشاهنگی نیز از این آیین گرفته شده است که در مدارس قدیم باب بوده است. پیشاهنگان لباس رسمی داشته و به ورزش و تمرینات بدنی می پرداختند.

5- مرحلۀ پارسی : در تربیت، پارسیان باید راستگو و درستکار باشند. از بچگی آموزش راستی، اسب سواری و تیراندازی رایج بوده و پس از طی مراتب رهرو حق داشته کاله فریجی بر سر بگذارد که علامت آن داس یا هلال ماه است..

6- مرحلۀ پیک خورشید : مثل خورشید به همه چیز از بالا نگاه می کرد که دیگر نژاد، ملیت مقام و ... ارزشی ندارد. خورشید مقام والاست چنانکه در آفریقا نژادهای مختلف به آیین مهر بودند.

7- مرحلۀ پیر یا پدر : آخرین مرحله که رهرو به مرتبۀ استادی (یا همان مراد که تصوف ایرانی هم ریشه دوانیده و تاکنون برجاست) می رسد و مریدانی دارد که بی چون و چرا مطیع هستند. پدر لباس قرمزی پوشیده و جام شراب (هومه) را می نوشیده است (جام هفت خط). اشارات حافظ به پیر مغان، می و میکده، مغ بچه، چشمه ی نور و خرابات (خورآباد - معبد خورشید) از این فرهنگ و آیین آمده است.

پیر مغان و خرابات، آخرین پله و مرحلۀ نهایی است. پیر و مرشد به درجه ای از شناخت و خودآگاهی می رسد که قابلیت رهبری و راهنمایی خلق را دارد. معبد خورشید، همان خرابات و خورآباد است که حافظ می گوید : در خرابات مغان نور خدا

می بینیم.

منابع

آیین مهر در اسطوره و تاریخ و سیرتحول آن در شرق و غرب - فریدون آورزمانی - هنر و تمدن شرق - شماره 22 - زمستان 1397

شناخت اساطیر ایران-جان هینلز- ترجمه:ژاله آموزگار، احمد فضلی

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد